دوکشاورز افغان میگویند که از شبهنظامیان خوب استان شمالی این کشور هستند. این مردان مسلح به دولت وابسته نبوده و از مدارس، مردم و کشاورزان محافظت میکنند. آنها شورشیان طالبان را از آن ناحیه راندهاند. آنها میگویند که از شبهنظامیان بد بهشمار نمیآیند. منظورشان از شبهنظامیان بد افرادی است که پس از سال2010 به نام مبارزه با شورشیان، در استان قندوز از روستائیان به زور مالیات میگرفتند و به کشتار و تجاوز میپرداختند.
حالا این کشاورزان مسلح از دولت میخواهند که آنها را به عنوان نیروهای امنیتی رسمی به شمار آورد. نیروهای امنیتی افغانستان با استعداد 350هزار نفر پس از خروج نیروهای آمریکایی در پایان سال2014 از افغانستان، امنیت کشور را بهدست خواهند گرفت.
اما این شبهنظامیان، چه خوب و چه بد، هیچ کدام تحت فرمان دولت نبوده و آینده ثبات افغانستان را با تهدید مواجه میکنند. ملغمهای از نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی در استان قندوز حضور دارند. در این استان جنگسالاران بانفوذی وجود دارند که نه تن به خلعسلاح میدهند و نه از اعمال نفوذ پرهیز میکنند. این ناحیه میراث یک دهه نبرد با اتحاد جماهیر شوروی سابق است. این میراث دهه1980 تلاشهای دولت مرکزی را برای گسترش نفوذش به سراسر کشور ناکام گذاشته است.
عبدالواسع که ریشی سیاهرنگ گذاشته و دستاری خاکستری بهسر دارد میگوید: «مبارزه با طالبان تبدیل به عادت شده است». اما همقطارهایش ترجیح میدهند که دولت به آنها آموزش و حقوق داده و همچنین آنها را به استخدام «پلیس محلی افغان» درآورد. پلیس محلی افغان برنامهای است که ژنرال دیوید پترائوس به اجرا درآورد. این برنامه تقلیدی است از طرح «فرزندان عراق» که به منظور بسیج اهل سنت این کشور علیه القاعده بود، به اجرا در آمد. عبدالواسع میگوید: «ما 30سال است که با اسلحه سروکار داریم. خانوادههایمان با شوروی جنگیدند و آن را برای ما به ارث گذاشتند. ما بدون تفنگهایمان خوابمان نمیبرد». آنها خود را اربکی مینامند. اربکیها شبهنظامیان محلی بودند که بیش از یک قرن پیش برای مبارزه با بریتانیا شکل گرفتند. امروزه، شبهنظامیان به ظاهر طرفدار حکومت، با سابقه خوب یا بد، از این عنوان استفاده میکنند.
گران هیواد که عضو «شبکه تحلیلگران افغانستان» در کابل است و مسائل قندوز را از نزدیک دنبال میکند، میگوید: «شبهنظامیان کشاورز را میشود خوب در نظر گرفت چون آنها تحت فرمان یک جنگسالار مهم در منطقه نیستند؛ جنگسالارانی که از زمان نبرد با شوروی هرکدام منطقهای را به خود اختصاص دادهاند. برای مثال جنگسالاری به نام میرعلم بر شبهنظامیانی فرمان میراند که در خشونت و سوءاستفاده از مردم بدنام هستند».
هیواد نتیجهگیری میکند: «این شبهنظامیان منبع دردسرآفرینی برای مردم منطقه شدهاند. اگر خلعسلاح واقعی به زودی یعنی پیش از سال 2014 صورت نگیرد، این شبهنظامیان ممکن است پس از خروج نیروهای ناتو امنیت استان را به شدت تهدید کنند». زنگ خطر به صدا درآمده است. کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در بهار2012 بر اساس تحقیقات میدانی گسترده گزارشی را با نام «از اربکیگری تا پلیس محلی» منتشر کرد و ایرادهای برنامه دولت را در خصوص پلیس محلی برشمرد. هدف از تشکیل پلیس محلی جذب بعضی از شبهنظامیان است.
مهمترین مشکل، بیسوادی بیش از 90 درصد این نیروهاست. همچنین در بین آنها گروههای مسلح غیرقانونی، اربکیها و طالبان حضور دارند. بر اساس این گزارش، بعضی از افرادی که تازه به پلیس محلی جذب شدهاند سابقه تبهکاری، جرائم جنگی و حتی قتلهای زنجیرهای در پرونده خود دارند. این موارد باعث میشود مردم اعتماد خود را به پلیس محلی افغان و حتی دولت از دست بدهند.
یک افسر با تجربه که به کار آموزش پلیس در قندوز اشتغال دارد و به خاطر حفظ امنیتش خواست نامش فاش نشود میگوید: «اگر دولت شبهنظامیان خوب را آموزش دهد آنها میتوانند بر اوضاع مسلط شوند». هیواد میگوید: «شبهنظامیان میرعلم از مافیا هم دردسرسازترند. آنها قاچاق و گروگانگیری میکنند و هم به قصد کسب درآمد و هم با اغراض قبیلهای دست به کشتار میزنند».
یاسر و عبدالواسع که خود را اربکی میدانند میگویند که این وقایع نباید تلاش آنها را در جهت تامین امنیت زیر سوال ببرد. عبدالواسع میگوید: «بیشتر ما کشاورز هستیم و با کار روی زمین زندگی خود را میگذرانیم، هیچ کس به ما دستمزدی نمیدهد. جنگسالارانی که گروههای بزرگی در اختیار دارند از کشاورزان مالیات میگیرند اما ما چنین کاری نمیکنیم ولی مردم به ما هم نظر خوبی ندارند و همه اربکیها را با یک چوب میرانند».